کار آفرینان احمق که فکر میکنند باهوشند
جدول محتوا
کارآفرینان اغلب سعی میکنند از استراتژی ها یا فعالیت های با سیاستی استفاده کنند که آنها را به موقعیت های مناسبی برسانند و طرز تفکر مشتریان را تغییر دهند. کارآفرینان میخواهند کاری کنند که جهان را تغییر دهند بنابراین با چنین تفکری گمراه میشوند و 70 درصدشان شکست می خورند و 90 درصد آنها هرگز رشد نمی کنند. در واقع فقط کمتر از 10 درصد از آنها بزرگ میشوند و رشد میکنند که دلایل شکست و یا موفقیت آنها متفاوت است. درست است که کارآفرینان باید خلاق باشند اما گاهی اوقات آنها در این مورد زیاده روی میکنند و در نهایت منجر به پسرفت آنها میشود.
مثالی از کارآفرینان احمق که فکر میکنند باهوش هستند
تصور کنید شخصی برای کسب و کارها یا مردم عادی ایمیل می نویسد اما زمان آنرا طوری تنظیم میکند که تمام ایمیل ها راس ساعت 11 شب به دست افراد برسد. او با خود فکر میکند که افراد با این کار فکر میکنند چه آدم دلسوز و زحمت کشی است که تا دیروقت کار می کند و ایمیل ها را ارسال میکند.
مدتها میگذرد اما دیگران از اینکه دیرهنگام ایمیل ها به دستشان می رسید و مجبور بودند تا پاسی از شب بیدار بمانند و ایمیل ها را دریافت کنند شاکی و عصبانی میشدند این نارضایتی مردم و خشم آنها باعث فرسودگی شغلی میشود. آنها تصور میکنند که تمام روز فرصت این را دارد که ایمیل ها را ارسال کند اما او این کار را انجام نمیدهد و این آنها را ناراحت میکرد. اما شخص ارسال کننده تصورات دیگری داشت او فکر میکرد با این کار شبیه بنیانگذارانی نشان داده میشود که سخت کوش است اما اینگونه نبود. او تصور میکرد که باهوش است ولی مشکلات خود را چندبرابر کرده بود.
اشتباهات رایج کارآفرینان
- صداقت بهتر از فریب: قطعا شما هم میدانید صادق بودن بهتر از فریبکار بودن است. در هر موردی صداقت بیشتر و بهتر جواب خواهد داد. کارآفرینان این را میدانند اما باز هم ممکن است بخواهند فریب دادن مردم را انتخاب کنند. این یک اشتباه بزرگ است. هنگامی که مردم به وضوح می دانند هدف شما چیست بهتر شما را درک خواهند کرد و در نتیجه سریعتر و درست تر می توانند تصمیم بگیرند همراه شما باشند یا خیر. متقابلا این موضوع وجود دارد که فریب دادن مردم اعتماد نسبت به شما را خراب خواهد کرد و برای همیشه این موضوع خواهد بود که مردم نسبت به شما بی اعتماد هستند آنها فراموش نخواهند کرد.
- قرارداد کاری: پایه و اساس رابطه کارمند با کسب و کار شما است. بنابراین قرارداد جزو قوانین مهم کار است که شما نباید در آن اشتباه کنید. با این حال خیلی از کارفرمایان در این موضوع دچار چالش و اشتباه میشوند. به عنوان مثال ساده ترین اشتباه در این مورد این است که به نوشتن قرارداد اهمیتی داده نمی شود و به ایمیل یا مکالمات کلامی اکتفا میکنند این میتواند منجر به سردرگمی در مورد حقوق و نقض قوانین در محل کار شود. اشتباه دیگر این است که شما بدون اطلاع قبلی قرارداد را تغییر میدهند این باعث میشود که کارمندان قرارداد کاری را نقض کنند.
- پایان دادن به رابطه کاری: یکی دیگر از اشتباهاتی که کارفرمایان مرتکب میشوند پایان دادن به یک رابطه کاری نادرست است. اگر قصد اخراج یکی از کارکنان را دارید باید با این فرایند به درستی برخورد کنید. شما باید با کارمندان آسیب دیده صحبت کنید و با او منصفانه رفتار کنید. شما باید به کسی که میخواهید او را اخراج کنید یک هفته فرصت دهید.
- عدم آگاهی از استخدام: عدم آگاهی از قوانین استخدام و اشتغال یک اشتباه رایج است. قوانین استخدام در حال تغییر هستند بنابراین زمانی که شما فکر میکنید از قوانین آگاه هستید متوجه خواهید شد که آگاهی شما کافی نیست. شما میتوانید به دنبال افراد خبره در این کار باشید تا به درستی این مراحل را طی کنید این بهتر است تا اینکه افراد اشتباهی را استخدام کنید.
- برخورد اشتباه با مسائل: هنگامی که کارکنان شما در محل کار دچار مشکلاتی میشوند و برای شکایت به سمت شما می آیند انتظار می رود که به عنوان کارفرما به درستی با آن برخورد کنید. اما برخی از کارفرمایان اشتباه میکنند زیرا یا اصلا رسیدگی نمی کنند یا به درستی رسیدگی نمی کنند.
- اسناد و مدارک: اگر کسب و کار شما روش های مستندسازی واضحی ندارد بهتر است که به دنبال یک وکیل باشید تا برای ایجاد اسناد و مدارک قانونی به شما کمک کند. داشتن یک پایه ی محکم و کسب و کارتان در مدیریت به شما کمک میکند.
- عدم آموزش کافی: عدم ارائه آموزش کافی به کارکنان در مورد وظایف و قوانین و مقررات منجر به سوء تفاهم، اشتباهات و ناسازگاری، نرسیدن به خواسته ها و … شود.
- طبقه بندی کارکنان: طبقه بندی اشتباه کارکنان و نبودن در جایگاه درست میتواند منجر به مشکلات قابل توجهی شود. اگر این طبقه بندی درست نباشد در مورد حقوق، ساعت کاری، اضافه کاری و … دچار چالش خواهید شد. چه بسا که مشکلات مالیاتی برای شما به همراه داشته باشد. پس دقت کنید که هر کارمند در چه جایگاهی قرار داشته باشد.
مطلب پیشنهادی:
بایدها و نبایدهای در محل کار برای کارفرمایان
راه اندازی و اداره ی یک شرکت یا یک کسب و کار یک حرکت بزرگ و ارزشمند است و با مسئولیت ها و تعهداتی همراه است. اینکه شما به عنوان مدیریت درک خوبی از بایدها و نبایدها برای اداره ی شرکت داشته باشید برای موفقیت شما بسیار مهم است. برخی از این بایدها و نبایدها عبارتند از:
- ساختار مناسب برای کسب و کار: قبل از شروع کسب و کار بهتر است که یک ساختار برای شرکت خود در نظر بگیرید. ارزیابی نیازهای شخصی و تجاری شما بسیار مهم است تا تعیین شود که آیا این بهترین ساختار است یا خیر. بهتر است در این مرحله با وکیل یا متخصص صنعت مورد نظر مشورت کنید.
- سوابق مالی دقیق: سوابق مالی مانند ستون فقرات یک شرکت است. سوابق مالی از جمله درآمد، هزینه ها و مالیات را باید دقیق محاسبه و نگه دارید. استخدام یک حسابدار حرفه ای برای کمک به حفظ اظهارنامه های مالیاتی و سوابق سالانه میتواند موثر باشد.
- جدا کردن هزینه های کسب و کار و زندگی شخصی: حفظ جدایی بین هزینه های شخصی و تجاری بسیار مهم است. مخلوط کردن هزینه ها میتواند منجر به هرج و مرج مالی شود و پیگیری دقیق عملکرد اقتصادی شرکت شما را از چالش ها دور می کند.
- بیمه: بیمه بخش مهمی برای حفاظت از کارکنان و کسب و کار شما است. مطمئن شوید که حتما بیمه نامه های لازم مانند بیمه مسئولیت را برای محافظت از شرکت خود در برابر حوادث غیر منتظره را تنظیم کرده اید.
مهارت های لازم برای کارفرمایان
یک مدیر یا کارفرما چه کاری انجام میدهد؟ یک مدیر وظایف زیادی دارد که برای هدایت و نظارت کسب و کار مهم هستند. مدیران برای ایجاد یک محیط امن برای کارکنان باید مهارت های زیادی داشته باشند برخی از این وظایف که شاید برای شما تازگی داشته باشند عبارتند از:
- ذهنیت رهبری: قبل از هرچیزی یک مدیر باید نقش خود را به خوبی درک کرده و روحیه ی رهبری داشته باشند. یک مدیر خوب میتواند به همکاران خود قدرت بدهد.
- مدیریت زمان: مدیران وظایف زیادی برای تکمیل و مهلت هایی برای انجام کارهای خاصی هرروز دارند باید بتوانند زمان خود را مدیریت کنند، وظایف را به خوبی بین اعضای تیم تقسیم کنند که به موقع چیزی که میخواهند تحویل بگیرند.
- ذهنیت تیم گرا: تشکیل یک محیط تیمی برای رسیدن به اهداف شرکت از وظایف کارفرما است که بسیار مهم و حیاتی است. رهبر یک تیم خوب باید طوری رفتار کند که اعضای تیم بدانند مدیر به آنها اهمیت میدهد و صدای آنها را میشنود. در این شرایط حتی کارکنان می توانند کار بیشتر و بهتری انجام دهند زیرا روحیه ی بالاتری دارند.
- برنامه ریزی های استراتژیک: پروژه ها با محدودیت هایی روبرو خواهند بود مدیران باید بتوانند به خوبی آنها را سازماندهی کنند. آنها از تفکرهای استراتژیک برای برنامه ریزی برای آینده استفاده میکنند.
- بازخورد دادن: بازخورد دادن به کارکنان کمک میکند تا رشد کنند. بازخورد نه به معنی فقط تشویق کردن بلکه گاهی باید از کارکنان انتقاد شود تا مهارت ها و کارهای خود را بهبود ببخشند. بهتر است که آخر هفته ها یا آخر هر روز کارها با کارکنان مرور کنید.
مطلب پیشنهادی: